بهاره ها
"کمربندِ منو بییَندید!" در میانِ وسایل سیسمونی ما کریری موجود بود با بِیس صندلی ماشین؛ و افسوس که این صندلی ماشین هرگز در ماشین ماندگار نشد! و ما در ایام خوش نوزادی و حتی بعدها ترجیح می دادیم روی پای مادرمان جا خوش کنیم و نقش کریر چیزی جز فضا اشغال کُن نبود! تا این که مادرمان بعد از انتقال های مکرر صندلی ماشین از روی صندلی عقب به صندوق عقب و بالعکس، کلا آن را جمع نموده و کریرمان در انباری جا خوش کرد! زمان گذشت و ما قد کشیدیم و حس کنجکاوی و سرک کشیدن به همه سو به ما آموخت که بهترین و موثرترین مکان برای ارضای حس شریف کنجکاوی پشت کنسول وسط ماشین است! جایی که ما بر همه چیز مشرف هستیم و از همه مهم تر به راحتی می توانیم زور بازوی...